یادداشتهای روزانه یک دیوانه

یادداشتهای روزانه یک دیوانه.

یادداشتهای روزانه یک دیوانه

یادداشتهای روزانه یک دیوانه.

صادق چوبک

یحیی یازده سال داشت و اولین روزی بود که میخواست روزنامه دیلی نیوز بفروشد در اداره روزنامه متصدی تحویل روزنامه و چند تا بچه همسال خودش که آنها هم روزنامه میفروختند چند بار اسم دیلی نیوز را برایش تلفظ کردند او هم بخوبی آنرا یاد گرفت و بنظرش آن اسم بشکل یک دیزی آمد چندبار صحیح و بدون زحمت پشت سر هم پیش خودش گفت: «دیلی نیوز، دیلی نیوز، دیلی نیوز.» و از ادارهء روزنامه بیرون آماد.

تو ی کوچه که رسید شروع بدویدن کرد. پی در پی فریاد میزد «دیلی نیوز! دیلی نیوز.» بهیچکس توجه نداشت. فقط سرگرم کار خودش بود. هر قدر آن اسم را زیادتر تکرار میکرد و مردم از او روزنامه میخریدند بیشتر از خودش خوشش می آمد و تا چند شماره هم که فروخت هنوز آن اسم یادش بود. اما همینکه بقیه پول خرد یک پنج ریالی تحویل یک آقاءی داد و دهشاهی کسر آورد و آن آقا هم دهشاهی را باو بخشید و رفت هر چه فکر کرد اسم روزنامه یادش نیامد آنرا بکلی فراموش کرده بود. ترس ورش داشت لحظه ای ایستاد و خیره نگاه کرد بکف خیابان دو مرتبه شروع بدویدن کرد باز هم بدون آنکه صدا کند چند شماره ازش خریدند. یحیی بدهم آنهاءینکه ازش روزنامه میخریدند نگاه میکرد تا شاید اسم روزنامه را از آنها بشنود، اما آنها همه باقیافه های گرفته و جدی و بی آن که بصورت او نگاه کنند روزنامه را میگرفتند و میرفتند.

بیچاره دستپاچه شده بود. باطراف خودش نگاه میکرد شاید یکی از بچه ها ی همقطار خود را پیدا کند و اسم روزنامه را ازش بپرسد، اما کسی را ندید. چند بار شکل دیزی جلوش ورجه ورجه کرد، اما از آن چیزی نفهمید. روی پیاده رو خیابان فوجی از دیزیهای متحرک جلوش مشق میکرد و مثل اینکه یکی دو بار اسم روز نامه در خاطرش برق زد اما تا خواست آنرا بگیرد خاموش شد.

سرش را بزیر انداخته بود و آهسته راه میرفت. بسته روزنامه را قایم زیر بغلش گرفته بود و به پهلویش فشار میداد. میترسید چون اسم روزنامه را فراموش کرده بود مبادا روزنامه را ازش بگیرند. میخواست گریه کند اما اشکش بیرون نمیامد. خواست از چند نفر عابر بپرسد اسم روزنامه ای که میفروخت چیست. اما خجالت کشید و ترسید.

یکهو قیافه اش عوض شد؛ و نیشش باز شد. از سر و صورتش خنده میریخت پا بدو گذاشت و فریاد کرد: «پریموس! پریموس.» اسم روزنامه را یافته بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
someone 1384/12/23 ساعت 10:46 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سال جدید با اتفاقات جدید در راه هست .. نوروزتان پیروز ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد